در شرایطی که تولید و عرضه کالا و خدمات، مبنا و میزانی جهت سنجش توسعهیافتگی اقتصادی کشورها قلمداد میشود، مصرفکننده بهعنوان عنصری که پایداری این روند را تضمین کند نقشی مهم و حیاتی در رونق بخشی به بازار ایفا میکند. در بازار امروز، هر مشتری هنگام خرید با گزینههای متعددی روبرو است که باید بر اساس ترجیحات خود یکی انتخاب نماید. عواملی که باعث ترجیح یک گزینه نسبت به گزینههای دیگر میشوند برای موفقیت فروش یک محصول اساسی و تعیینکننده هستند. این عوامل باید شناسایی و تحلیلشده و تولید بر پایه آنها انجام شود. برای بررسی بازار میتوان از تحقیقات بازار و تحقیقات بازاریابی استفاده کرد که مفاهیم نزدیکی میباشند و در بسیاری از موارد همپوشانی دارند.
مهمترین تفاوت بین این تحقیقات در دامنه مفهوم آنها است. در تحقیقات بازار بیشتر در مورد روند بازار (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ...)، بازیگران حاضر در بازار (رقابت مستقیم و غیرمستقیم رقبا)، ویژگیهای بازار هدف، نیازها و تقاضاهای مشتری بحث میشود ولی تحقیقات بازاریابی بیشتر در مورد انجام فرآیند بازاریابی برای یک محصول خاص است. از آمیخته بازاریابی(Marketing Mix - 4P) میتوان برای بیان تفاوت این دو مفهوم استفاده کرد. تحقیقات بازاریابی شامل هر 4 گزینه موجود در آمیزه بازاریابی است درحالیکه تحقیقات بازار فقط عامل مکان را برای فروش موردبررسی قرار میدهد.
هوش تجاری را میتوان به شکل مجموعهای از مفاهیم و متدولوژیها برای بهبود تصمیمگیری با استفاده از واقعیتها و سیستمهای مبتنی بر واقعیت تعریف کرد. در واقع، هوش تجاری مجموعهای از فرآیندها، سیاستها، فرهنگ و فناوریهایی برای جمعآوری داده از منابع خارجی و داخلی، ذخیرهسازی و تحلیل داده برای ایجاد دانش و تصمیمگیری استراتژیک همراه با اطلاعات دقیق است. هوش تجاری یک برنامه نرمافزاری یا یک پروژه مستقل نیست بلکه یک چارچوب کاری شامل فرآیندها، ابزار و تکنولوژیهای مختلف است که برای تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش مورد نیاز هستند. با استفاده از دانش بهدستآمده، مدیران شرکت میتوانند بهتر تصمیمگیری کنند و با طرح برنامههای عملی برای شرکت خود فعالیتهای تجاری را بهصورت مؤثرتری انجام دهند. به عبارتی، هوش تجاری به معنی امکان مشاهده بیشتر افراد از دادههای بیشتر با جزئیات بیشتر است.
سیستمهای هوش تجاری شامل ابزارهایی برای استخراج و تبدیل دادهها، انبارهای داده جهت ذخیرهسازی، ابزارهای پردازش تحلیلی برخط (OLAP) جهت دسترسی، تحلیل و مدلسازی دادهها، ابزارهایی جهت گزارشگیری تحلیل و یک داشبورد برای نمایش اطلاعات است. هوش تجاری بهعنوان اصلاحی جایگزین سیستمهایی مانند سیستمهای پشتیبانی تصمیمگیری، سیستمهای اطلاعات اجرایی (EIS) و سیستمهای اطلاعات مدیریت (MIS) شده است. هوش تجاری، نه بهعنوان یک محصول و نه بهعنوان یک سیستم بلکه بهعنوان یک معماری مورد نظر است که شامل مجموعهای از برنامههای کاربردی و تحلیلی است که به استناد پایگاههای دادهعملیاتی و تحلیلی، به اخذ تصمیم برای فعالیتهای هوشمند تجاری کمک میکند که میتوان از منظرهای مختلف آن را تعریف کرد. هوش تجاری در حقیقت یک تکنولوژی یکپارچهسازی است که به شرکتها کمک میکند که از دادهها برای بهبود کیفیت تصمیمگیری استفاده کند. بنابراین هوش تجاری، فرآیند استخراج اطلاعات و ارزش دادهها از میان دادهها است که بهصورت ساده، فرآیند کار آن در شکل زیر آورده شده است.
مقایسه تحقیقات بازار و تحقیقات بازاریابی در شرایطی که تولید و عرضه کالا و خدمات، مبنا و میزانی جهت سنجش توسعهیافتگی اقتصادی...
یکی از مهمترین توانمندسازهای صنعت فاوای کشور، سرمایهگذاری خارجی و مشارکت شرکتهای خارجی است که...